زندگی مینیمال یعنی چه؟
زندگی مینیمال یعنی چه؟ در این پست از تجربهی سفر مینیمال خودم و معنای مینیمالیسم گفتهام. حتی اگر این سبک از زندگی را برای خودتان دوست نداشته باشید، دانستن درمورد آن در موقعیتهای خاصی برایتان مفید خواهد بود. در بخش آخر هم راهکارهایی برای مینیمالیست شدن در اختیارتان قرار دادهام. پس تا انتها با من همراه باشید.
از کجا با مینیمالیسم آشنا شدم؟
حدودا شش ماه پیش یک مستند دیدم به نام مینیمالیسم. در این مستند، آدمهای مختلف از سبک زندگی مینیمالیستی میگفتند و اینکه چهطور آن را در کار و زندگی خودشان پیاده کردهاند. از همان روز در این فکر بودم که چهطور میشود با این روش، زندگی یا سفر کرد. تا اینکه حدود سه ماه پیش، خانهام در تهران را تحویل صاحبش دادم و به فکر سفر افتادم.
در طول سفر دوماههای که به استان گلستان داشتم، تلاش کردم به سمت سبک زندگی مینیمال بروم. فکر میکنم که تا حد زیادی هم موفق بودم و قطعا سفر به این سبک را ادامه خواهم داد. اما از آنجایی که این دو ماه برایم لذتبخش و آرامشآور بودند، تصمیم گرفتم درمورد این تجربه بنویسم تا شاید افراد دیگری هم آن را امتحان کنند.
مینیمالیسم چیست؟ مینیمالیست کیست؟زندگی مینیمال یعنی چه؟
مینیمالیسم در ابتدا جنبشی بین هنرمندان بوده که از آمریکا آغاز شده. هنرمندان مینیمالیست، آثاری خلق میکردند که بسیار ساده شده بودند. مثلا یک خط سیاه روی یک بوم سفید، میتوانست یک نقاشی مینیمال باشد. این سبک در میان سایر هنرها هم نفوذ کرد و آثار جالبی در هنر معاصر کشورهای مختلف پدید آورد.
اما حتی قبل از این جنبش و مشهور شدن اصطلاح مینیمال، اگر به معنای کلمه در فرهنگ لغات هم برگردیم به چنین تعاریفی خواهیم رسید: مینیمالیست فردیست که سادهترین حالت یا حداقل میزان یا درجه از هر چیزی را ترجیح میدهد.
در حال حاضر، مینیمالیسم فقط یک سبک هنری نیست بلکه روشیست برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی همهی ما. حتما شما هم قبول دارید که وضعیت فعلی همهی ما میتواند بسیار سادهتر شود.
زندگی مینیمال یعنی چه؟
خیلی از کسانی که میخواهند این سبک زندگی را از همان ابتدا رد کنند، میگویند که مینیمالیست بودن یعنی نباید خانه و ماشین و تلویزیون داشته باشی. یا مثلا بعضیها میگویند که مینیمالیست بودن یعنی تعداد وسایلی که داری کمتر از صد تا باشد. واقعیت این است که مینیمالیسم هیچکدام از اینها نیست اما اگر هدف شما رسیدن به این موارد باشد، مینیمالیست بودن میتواند کمکتان کند.
مینیمالیسم ابزاریست که شما را به حس رهایی میرساند؛ رهایی از نگرانی و اضطراب هرروزه، از افسردگی و از فرهنگ مصرفزدهای که همهمان گرفتارش شدهایم.
خریدن و داشتن، به خودی خود بد نیستند. اما به نظر میرسد که در زندگیهای امروز، این داشتنها بیش از حد برایمان مهم شدهاند. اینقدر مهم که سلامتی، روابط انسانی، علایق و رشد و توسعهی فردیمان را به راحتی فدایشان میکنیم. یک لحظه فکرش را بکنید. موافق نیستید؟
مینیمالیسم به ما نمیگوید که به دنبال داشتن شغل و خرید خانه و ماشین و چیزهای دیگر نروید. بلکه به ما اجازه میدهد تا آگاهانه انتخاب کنیم و وقت و انرژی و پولمان را صرف چیزهایی بکنیم که واقعا اهمیت دارند.
بگذارید این چند خط را جمعبندی کنیم و به یک تعریف ساده از مینیمالیسم برسیم:
مینیمالیسم ابزاریست که شما را از شر چیزهای اضافه رها میکند و جا را برای چیزهایی باز میکند که واقعا مهماند و به آنها نیازدارید تا بتوانید به شادی، حس خوشبختی و رهایی واقعی برسید.
در واقع هرچهقدر که چیزهای اضافه را از زندگیتان حذف کنید، بیشتر به سمت زندگی مینیمال پیش رفتهاید.
مینیمالیسم ابزاریست که شما را به حس رهایی میرساند؛ رهایی از نگرانی و اضطراب هرروزه، از افسردگی و از فرهنگ مصرفزدهای که همهمان گرفتارش شدهایم.
فواید زندگی مینیمال برای شما
احتمالا تا همینجای کار متوجه شدهاید که رو آوردن به سبک زندگی مینیمال چه فوایدی میتواند داشته باشد. اما صرفا برای جمعبندی، زندگی مینیمال:
- برای چیزهایی که واقعا مهماند (مثلا خانواده و دوستان) جا باز میکند
- با کم کردن دغدغهی داشتن، آزادی و آرامش بیشتری به شما میدهد
- با کاهش استرس، ریسک ضربه خوردن سلامتیتان را کاهش میدهد
- برای انجام کارهایی که دوست دارید (سرگرمی، هنر و…) وقت ایجاد میکند
- با کاهش دادن میزان ترس از شکست، حس شادی و رهایی به شما میدهد
- به مرور زمان، اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد
مینیمالیسم ابزاریست که شما را از شر چیزهای اضافه رها میکند و جا را برای چیزهایی باز میکند که واقعا مهماند و به آنها نیازدارید.
تجربهی سفر مینیمال من
همانطور که گفتم، دو ماه اخیر را در حال گشتوگذار در استان گلستان گذراندم. (ویدئوها و عکسهای مربوط به سفر را در یوتیوب و اینستاگرام ببیند.) برای این سفر دوماهه فقط یک کولهپشتی و یک کیف دوربین همراه خودم بردم و سعی کردم به حداقل لوازم مورد نیاز قناعت کنم. در واقع علاوه بر دوربین، دو لنز، یک لپتاپ و لوازم جانبی این دو (شارژر، نور پرتابل و…) فقط سه دست لباس خانه (لباس زیر، شلوار، تیشرت)، دو شلوار بیرون و یک سوشرت با خودم برداشتم.
بعد از رسیدن به مقصد اولیه و نیازسنجی، یک تابه و یک کتری کوچک هم به مجموع لوازمم اضافه کردم. و این تمام وسایلی بود که برای دو ماه زندگی به آنها نیاز داشتم. حالا فکر کنید اگر عکاس نبودم و لوازم عکاسی و ویدئوگرافی هم لازم نداشتم چه میشد. احتمالا کارم با یک کولهی کوچکتر هم راه میافتاد. و با یک بار سبک میتوانستم به راحتی سفر کنم.
این اولین تجربهی من از زندگی مینیمال بود؛ تجربهی مثبتی که باعث شد تصمیمی قطعی مبنی بر ادامهی این روش بگیرم. علاوه بر سفرها، تلاش خواهم کرد مینیمالیسم را در جنبههای دیگر زندگی هم به کار بگیرم. از آنجایی که قرار است -تا اطلاع ثانوی- به عنوان یک خانهبهدوش دیجیتال (digital nomad) زندگی کنم، فکر نمیکنم کارم برای داشتن یک زندگی مینیمال آنقدرها هم سخت باشد. چون این دو سبک زندگی عملا باهم تلاقی دارند.
خلاصه اینکه تجربهی من از زندگی مینیمال بسیار مثبت و جذاب و آرامشبخش بود. میزان نگرانیها و اعصابخردیهایم در این دو ماه به مقدار قابل توجهی کاهش یافت و به حداقل خود در چند سال اخیر رسید. (البته تنها دلیل این مسئله، پذیرفتن سبک زندگی مینیمال نبود اما مینیمالیسم قطعا در آن نقش داشت.) و هیچوقت هم احساس کمبود -بابت وسایلی که با خودم برنداشته بودم- نداشتم